دوشنبه 27 آذر 1391-16:43

"حرف" اضافه!

به بهانه توقیف روزنامه وارش(7)/به زعم اینها مديركل و همكاران ايشان بايد پيش از چاپ نشريات در اتاق كار تمام نشريات حضور يابند و همه­ي مطالب را برّرسي كنند يا مديران علم غيب دارند كه بدانند فردا قرار است در يك نشريه چه مطلبي چاپ شود؟اصلاً اين مگر چندمين مورد از تخطّي سهوي يك نشريه تا اين سطح وسيع در استان است كه لازم باشد مديركل هرگز نخوابد و شبانه روز بيدار باشد تا دوّمي­اش صورت نپذيرد؟


مازندنومه؛یادداشت مهمان،افشين رشيدي،نویسنده و کارگردان تئاتر: 1- هيچكس ترديدي ندارد كه اقدام اخير يك روزنامه ي محلي، اشتباه بوده است و به همان نسبت، عمده ي مسئولان و اهالي رسانه مطمئن هستند كه اين اشتباه ، سهوي بوده است؛اشتباهي كه بيشتر به خطاي يكي از كاركنان روزنامه در تهيه­ي اخبار آرشيوي ، از منبع جستجوگر «گوگل» برمي گردد.

 به مسئول محترم روابط عمومي اداره كل ارشاد گفتم كه اين اتفّاق ، محصول برگزارنشدن دوره هاي آموزشي پيشرفته در خصوص روزنامه نگاري است، چرا كه حتّي يك تايپيست و حروفچين نشريات نيز بايد دانش اجتماعي، سياسي و فرهنگي روز را داشته باشد تا خطر اشتباهات سهوي كه همواره در كمين روزنامه نگاري است،به نحو مطلوبي كاهش يابد و از سوي ديگر، همه مديران نشريات از اين ماجرا بايد درس بگيرند.

 آنها -سردبيران و مسئولان هيأت تحريريه- بايد با دقّت نظر و كنترل بيشتري مطالب توليدي و آرشيوي را بررّسي كنند.

اين كه روزنامه ي موفق و پويايي در عرصه ي مطبوعات محلي كه در مدت زمان انتشارش،منظم بوده است،اطلاع رساني به روز داشته است و هرگز حتي يك تيتر نامناسب و جنجالي نداشته است در موقعيتي اين چنين قرار مي گيرد،هشداري جدي است براي آنكه مديران مسئول نشريات بدانند، پيشرفت و جلب افكار عمومي ،افتخاري است كه حفاظت بيشتري مي طلبد.
 
2- يكي از نشريات محلّي در اين ميان، در ستوني كه خود آن را «ويژه» مي داند،خطاي روزنامه­ي مذكور را ، بهانه اي مي كند براي حمله­ي مجدّد و چندين باره به سياست هاي فرهنگي اداره كل و دست آخر هم تهديد مي كند كه چنان چه فلان نشود، چنين مي كنيم و چنان. اين روزنامه تصوّر مي كند مسئولان فرهنگي اداره كل خواب هستند و....
 
اين آقايان منظورشان چيست؟به زعم آنان مديركل و همكاران ايشان بايد پيش از چاپ نشريات در اتاق كار تمام نشريات حضور يابند و همه­ي مطالب را برّرسي كنند؟ يا مديران علم غيب دارند كه بدانند فردا قرار است در يك نشريه چه مطلبي چاپ شود؟ اصلاً اين مگر چندمين مورد از تخطّي سهوي يك نشريه تا اين سطح وسيع در استان است كه لازم باشد مديركل هرگز نخوابد و شبانه روز بيدار باشد تا دوّمي­اش صورت نپذيرد؟  
 
مديركل پس از اطلاع از مورد مذكور، كليّه­ي اقدامات قانوني و هماهنگي با مقامات قضايي را در همان دقايق اوّليه به انجام رساندف اين يعني بيداري و اصلاً آنها فكر مي كنند، انقلابي تر، متعهّدتر و دلسوزتر از حجت الاسلام ابراهيمي هستند؟
 
از مواضع انقلابي و بصيرت سياسي- اجتماعي حجت­الاسلام ابراهيمي مي­توانيم در سخنراني ها و اخبار منعكس شده در رسانه ها مطلع شويم. چگونه يك روزنامه كه ادعّاي حرفه اي بودن دارد تصوّر مي كند بيش از ايشان نسبت به فرهنگ و هنر استان اشراف دارد درحالي كه در دوران مديريت هم فكرانشان در ارشاد، شاهد ضعف هاي خرد و كلان و سقوط شاخص هاي فرهنگي و هنري استان در كشور بوديم؛ دوران تلخي كه همگان آرزو مي كنند هرگز و تحت هيچ شرايط و زيرسياست هاي هيچ دولتي به فضاي معطّر فعلي استان در حوزه­ي فرهنگ و هنر ، بازنگردد.
 
تعجيل اين روزنامه در سرزنش مديركل ارشاد با توجه به مواضع صريح ايشان در محكوميت موضوع و پيگيري هاي قانوني، نشان دهنده­ي خصومت و بدبيني عجيبي است كه اين نشريه همواره نسبت به امور فرهنگي و هنري ارشاد و حوزه هنري استان داشته و دارد.

 آنها پيش از اين حوزه هنري مازندران را كه با واسطه زيرنظر رهبري عالي نظام فعّاليّت دارند نيز به ترويج مظاهر بي اخلاقي در هنر متهم كرده بودند. اين روزنامه مطمئن باشد كه گرفتن«ماهي» از آب«گل آلود»امري ناپسند است كه عرياني مقاصد اصلي اش از پيش هويداست.
 
درخصوص تهديد به افشاگري اين روزنامه هم اين پرسش مطرح است كه آقاياني كه در لحظات مشابه، از هيچ خط و ربطي براي تحقير كردن و كنايه زدن به دستگاه هاي فرهنگي فروگذار نمي كنند، اگر موارد ديگري براي افشاگري داشته باشند، حتي ثانيه اي معطّل مي كنند؟ پس تكليف تهديد به افشاگري آنها نيز از پيش معلوم است.
 
به راستي چرا اين نشريه از ابتداي انتشارش تاكنون به هرطريق ممكن سعي مي كند اختلافات و جناح بندي هاي رايج سياسي و رسانه اي در پايتخت را در نسخه اي كوچك تر ، به قامت مازندران بپيچد؟ پايتخت نيز از اين جنجال هاي رسانه اي و جناح بندي مطبوعاتي كلافه است.

به آقايان «ويژه» نويس دراين نشريه توصيه مي شود نگاهي به مطلبي كه طي ماه هاي اخير در خصوص بدعت در دين در روزنامه شان نوشته اند بيندازند كه در آنجا به بهانه ي معرّفي خرافه پرستي در اقوام و ملل مختلف به "ژاپن" رسيدند و در يك پارگراف طولاني در خصوص (...)پرستي و ملزوماتش به زباني فصيح همّت گماشتند!
 
3- همگان بايد نسبت به توسعه ي فرهنگ و هنر و مطبوعات و رسانه ي استان حرف داشته باشيم. اما نه حرف اضافه.